غزل آن مرد - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غزل آن مرد

به نام خدا

تقدیم به #شهید_جمهور
شهید آیت الله دکتر ابراهیم رئیسی


آخرین توئیت صفحه مجازی رئیسی پُربازدید شد

آن مرد

آن مرد آمد مه گرفته زیر باران

انگار ابراهیم آمد از گلستان

جنگل برایش فرش سبزی پهن کرده است

تا بگذرد با افتخار از خط پایان

در شعله ها محو تماشا مانده این کوه

دارد درختی ایستاده می دهد جان

در گرگ و میش دره ای مبهوت آمد

خورشید ذره پرور از سمت خراسان

مهر شهادت روی برگ خدمتش خورد

در انتهای کار با لطف رضا جان

پروانه را در شعله رفتن نیست مشکل

پرواز را از یاد بردن نیست آسان

هان لاله های واژگون ورزقان را

چاک است از داغ گل رویش گریبان

لبخند ابراهیم ها هرگز نسوزد

افتاده باشد گرچه آتش در گلستان

آن‌مرد زیر زخم، بی انگشتر آمد

از دیو و دد هرگز نمی ترسد سلیمان

مرد سفرهای بلند و ناتمام است

این خادم بی ادعا، این مرد میدان

شد نمره اش در صفر مرزی بیست در عشق

لبخند زد شاگرد اول شد در ایمان

او خستگی را خسته کرده بود، آری

با او غریبه بود پشت میز، تهران

دلتنگ او خواهند شد هر روز هفته

گنجشکها و کاج های این خیابان

این خادم خالص پس از یک عمر خدمت

شد میهمان خیل خونین شهیدان

در سینه این دل حالت طوفان گرفته

دارد هوای چشم من باران به دامان

 

#زین_العابدین_آذرارجمند_لنگرودی

 آدرس کانال بیتهای سرگردان در ایتا:

@beyt_haaye_sargardaan




تاریخ : جمعه 103/3/4 | 5:25 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی